یک سال گذشت
سلام به همه شما عزیزانم
از آخرین مطلبی که نوشتم یک سال گذشته (البته یک سال و هشت روز )
چه خبرا؟خوش میگذره؟
دلم براتون تنگ شده البته که اکثر شما دوستان قدیمی هم خیلی کم فرصت میکنید بیاین مطلب بذارین
من چند بار به مدیریت گفتم نرم افزارشو برای گوشیامون بذاره اما مدیریت گوش نکرد
شاید اگه گوش میکرد الان تعداد نویسندگانمون زیاد تر بود
خوب جونم براتون بگه.............فرناز خانوم امسال کلاس سوم را میخوانه چند روز دیگه تموم میشه
خانومشون که خیلی راضیه از فرناز ....خانومشون عاشقشه
دوست جدیدش اسمش پارمیداس ........خیلی باهم دوست شدن و عاشق هم شدن
دوشنبه براشون جشن تکلیف گرفتن و خواهرم از مدتها قبل منتظر این روز بود
چادرشون که اماده شده بود مثل پرنسس ها میپوشیدشو باهاش قر میداد کلی کیف میکرد
از 29 آبان 94 فرناز خانوم واجبش شده بود و از اون روز هم همه نمازهاشو خوانده هم حجابشو رعایت کرده و گفته روزه هامم میخوام همشو بگیرم
خیلی خوشحالم که بدون هیچ مشکلی و بد قلقی حجاب را پذیرفت و نماز هاشو خواند ....الان همش تذکر میده کی نمازشو نخوانده زود باشه قضا نشه .....عاشقشم
و اینکه منم امسال دوباره گیر افتادم .................... یه دوره چهار پنج ساله خودمونا گیر انداختیم چرا نمیدونم
رفتم دکترا بخوانم ......الان ترم دوم هستم خداراشکر
خدا حسابی هوامو داره خدایا دوست دارم
سرتونا درد اوردم
راستی یه پسر خاله بهمون اضافه شده به نام امیر علی متولد 2 اذر94 هستند