دیکشنری فرناز
تو این پست میخوام دیکشنری کلماتت را بنویسم
وقتی کوچیک بود
به بابا میگفتی بَ بَ
به فاطی میگفتی هاتی بعد شد داتی وبعد شد فاطی بعدا که بزرگ شدی شد آجی
به دایی مامان میگفتی دابی هنوزم به این نام معروفه گاهی ماهم بهش می گیم دابی
به افسانه میگفتی اَسی
به الهام میگفتی اِهام
به مهدی شوهر الهام میگفتی میتی
به احسان میگفتی اِسان
به پریسا میگفتی پَپَر
به رویا میگفتی لولا هنوزم گاهی بهش میگی واز اولش باهاش رابطه ات خوب نبود بیچاره از همه تو را بیشتر دوست داشت وبهت بیشتر میرسید ولی هنوزم اگه زنگ بزنه باهاش حرف نمیزنی اما باپریسا حرف میزنی آخه رویا چه هیزمی تری بهت فروخته جیگری؟
به صندوق عقب میگفتی صندوق عبق این قدر امید جان باهات کار کرد
و امروز........
اینا توپوقایی که ازت در آوردم اما بعضیاشونا درست میگی مثلا یه بار گیر کردی برات نوشتم خاطره بشه
به افغانی میگفتی ومیگی اخفانی
یه بار به جای حرف را بکن تو گوشت گفتی گوشتا بکن تو حرفت
دیالوگ فیلم دودکش میگه یه چند نفری نرم از روی لپ تاب رد شدند تو میگی یه چند نفری سخت از روی لپ تاب رد شدند نه نرم
اینا را هم ازش حفظی
خلاصه اش اینه که اون شوهرت با اون قد درازه با اون پای شلش میره بالای نردبان وباسر میره توکیک عقد
واین یکی از اینجا وام میگیری میدیاینجا بعد وام اینجارا میدی قسط اونجا بعد از یکی دوماه نه قسط اینجا میدی نه اونجا تو در میری میری یه جا من میمونم وقسط هر 2جا
یه بار داشتی بازی میکردی یهو پریدی گفتی یا امام خمینی
وقتی کانال را عوض میکنی اگه اشتباه عدد را وارد کنی یهو میبینیم یه چیزی شوت میشه فرناز رفته مثل اینکه موشک اومده پناه میگیره یا اینکه سریع تلویزیون را خاموش میکنیم حالا چرا چی شده ما نمیدونیم هر چیم میگیم خوب اشتباه کردی برش دار عوضش کن قبول نمیکنی تا خودمون عوض کنیم بعد از پناهگاهت میای بیرون جالبه نه؟!!!این در حالیه که ما اصلا کانال بد نداریم نه دیدیم شاید خونه کسی دیدی نمیدونم
یه روز اومدی گفتی مثلا تو فروشنده هستی بهم میگی ببخشید من یه لپ تاب قرون قیمتی میخوام نصفش را نقد میدم نصفش چک من
یه روز داشتی بازی با گلکسی میکردی بهت میگم داری کمک دزده میکنی این بازی خوب نیست آدم خوب نباید کمک دزده کنه بهم میگی این که دزد نیست خلافکاره؟!!!!!
وقتی میخوای عدد بخوانی چه فارسی چه انگلیسی باشه این طوری میخوانی
14:20میخوانی صفر .دو. چهار .یک آخه چرا ؟!!!!!
بعد که بهت میگم از چپ بخوان میگی یک چهار دو صفر خوب بچه جون از چپ بخوان
یه بار میگی مثلا من تو حمام اِمومی هستم میگم فرناز چی؟!!!میگی حمام اِمومی میگم از کچا یاد گرفتی میگی تو دودکش رفته بود حمام اِمومی
آخر شب چایی میخواستی میگم نصفه شب جیش میکنیا مامان میگه یه ته استکان بهش بده فرناز میگه یه ته اسکتان نمیخوام
یه شب خواب دیدی خونمون آتیش گرفته از خواب پریدی به مامان گفتی مواظب خونمون باش توروخدا آتش نگیره مامانم آرومت کرده تا دوباره خوابیدی دیروز میگی مامان زیر گاز را کم کن دلم شوره میزنه خونمون آتش بگیره بهش میگم با شعله کم بپزم که باید به جای ناهار شام بخوریم
ممنون که اومدین وموندین وخوندین ورفتین یادگاری هم بذارینااااااا