فرشته خونمونفرشته خونمون، تا این لحظه: 17 سال و 1 ماه و 26 روز سن داره
آجے مهربانآجے مهربان، تا این لحظه: 34 سال و 10 ماه و 14 روز سن داره

فرشته خونمون

پریا خانوم

اینم چند تا عکس از پریا خانوم خیلی خانوم شده برامون میخنده روش را به سمت مامان وباباش میکنه غر میزنه من را بغل کن حسابی بغلی شده عاشق پستونکشه گریه میکنه تا بهش بدیم و..........     ...
7 آذر 1391

تاسوعای حسینی

سلام به همه امروز ظهر ما نذری خورشت سبزی دادیم جاتون خالی بود فرناز خیلی کمک کرد خواهرم خیلی اذیت شد قربانش برم این قدر خسته شده که الان ساعت ٧شب است فرناز خوابیده مثل این که بیهوش شده کلی عکس ازشون گرفتم اوا پریا فرناز ٥نوه عکس یادگاری گرفتیم حتما عکس هاشون را براتون میذارم خداحافظ  
4 آذر 1391

صلی الله علیک یا ابا عبدالله

پرسيدم:ازحلال ماه، چراقامتت خم است؟ آهي كشيدوگفت:كه ماه محرم است.گفتم: كه چيست محرم؟باناله گفت:ماه عزاي اشرف اولادآدم است سلام بر 6 ماهه حسین  سلام برتشنه لبان دشت کربلا سلام برحسین ویارانش فرا رسیدن ماه محرم را به همه شیعیان تسلیت عرض می کنم به امید روزی که امام حسین شفاعت گر  ما غلامانشان باشند         ...
30 آبان 1391

هانا جانم

سلام اینم عکسای جدید هانا خانوم که به دستم رسیده براتون میذارم بقیه در ادامه مطلب   اینم عکس لباس اولین هالوینش قوربون خنده هات برم اخما را برو قوربون اخم کردنت برم   بووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس ...
24 آبان 1391

اردوی فرناز

سلام فرناز جان دیروز وامروز تونست به مدرسه بره امروز بردنشون اردو نمایش عروسکی دیدن خیلی خوشش اومده بوده ٢ تاچیزی که براش خیلی جالب بود ١-سوفیا دوستش را تومدرسه جا گذاشتند باسرویس کلاس دیگه اومده ٢-اقاگرگه نمایش از روی صحنه فرار میکرده میرفته وسط بچه ها بعد بچه ها جیغ میزدند ومی ترسیدند راستی یه چیز جالب تر اینکه چون فرناز از گرگ خوشش نمیاد وردیف اول نشسته بوده چند بار پاش راگرفته جلوی گرگه تابخوره زمین وقتی برام تعریف میکرد با افسوس میگفت نشد گرگه را بزنم زمین دنیای بچه گیه دیگه هر دوتامون تونستیم از دست ویروس نجات پیدا کنیم خدا راشکر بهتریم دوست دارم فرناز جان زود بزرگ بشو وبرای بچه ات اینا را بخوان ...
24 آبان 1391

جشن شکوفه ها وعکس پریا

جشن اولین روز مدرسه ها بود وفرناز برای اولین بار ازمون دور شده بود البته مهدکودک مدت کم رفت اما روزای اول پیشش بودیم روز اول مدرسه از هممون قول گرفته بود هممون پیشش بمونیم پریا خانوم خانه مامان جون به خاطر اینکه دورش شلوغ بود درست نمی تونست بخوابه دوباره این عکس را توشکار لحظه ها خودم ازش گرفتم حتما تودلش میگه بابا کی می ریم خانه تا من یه ذره بخوابم؟!!!!!!! ...
24 آبان 1391

بیوگرافی فرناز خاتون

سلام به همه عزیزان من خواهر فرناز هستم وبراش مطلب مینویسم بعدا که بزرگ شد براش جالب باشه فرناز جان روز 11اسفند 85 در بیمارستان سعدی اصفهان به دنیا اومد دومین فرزند خانواده است که بعد از 18 سال خدا اونا به ما هدیه داد همه از ورودش خیلی خوش حال بودند وهستند نمک زندگیمونه وقتی بچه بود هر وقت از خواب بیدار میشد می خندید همان سالی به دنیا اومد که من امتحان کنکور داشتم با روروئکش می اومد پایین پام جیغ میزد تا بغلش کنم از اول به کتاب ودفتر علاقه داشت الان هم همین طوره اولین حرف معنی دارش را 3 ماهگی زد گفت مااااااا مامانم را صدا زد دیگه نگفت تا بزرگتر شد بعدش اقا می گفت و....... وقتی من دانشگاه بودم گریه میکرد ...
24 آبان 1391

عکس کودکی فرناز وپریا

امروز 3شنبه مورخ 18مهرماه 91 است مامان وبابا سرکارند ومن برایش پیام میگذارم امروز صبح به زور بیدار شد وخوابش می اومد با ناز کشیدن زیاد بالاخره بلند شد تا آماده بشه وقتی لباس می پوشونمش خیلی ناز وخوشگل میشه من عاشقشم عکس اول کودکی فرناز است بامامانش یواشگی حرف میزنه عکس ذوم مال پریا خانوم دختر خاله فرنازه 3ماهشه عکاس هر 2تاش خودم هستم تو شکار لحظه ها گرفتم قراره مامانه پریا به خاطر عکس خنده پریا برام کادو بخره خداحافظ تا مطلب بعد ...
24 آبان 1391

فرناز پرستار شده!!!!!!!

سلام فرناز دیروز دوباره رفته بود دکتر ویکسری داروی جدید استفاده میکنه خدا راشکر حالش بهتره انشاله بعد از ٣روز مریضی فردا بتونه بره مدرسه من از دیشب تا صبح حالم بد بود و١ساعت تونستم بخوابم الان تونستم براش مطلب بنویسم فرنازم خدا راشکر که تو بهتری امروز این قدر هوای من را داشت مثل مامان مواظبم بود دوست دارم عزیزم بووووووووووووووووس ...
24 آبان 1391